مطالب با تگ ‘مرگ’
۲۰۰
برای عمو کربلایی عباس که اسم کوتاه شدهی کلعباسش سالها سوال کودکیام بود:
در آرزوی بِینیام که دیگر در بین ما نیست.
۱۸۰
صبر را از مرگی آموختم که به پای آدمی پیر میشود.
۱۷۸
در زندگی سقط شدهایم.
۱۶۳
هر چه میگذرد مرگ از خدا به آدمی نزدیکتر میشود.
۱۴۳
با الهام از
اثر Seyran Caferli
به قید وثیقهی زندهگی، آزاد شد.
۱۴۰
خوشبختانه خطر رفع شد. عمرش رو داد به شما.
۱۳۷
در زندگی اولویت همیشه با مرگ است.
۱۳۱
در اعتراض به مرگ خودسوزی کرد.
۱۳۰
از آن روزی که فهمیدم تو بهانهای برای عشق بودی و عشق بهانهای برای زندگی، بهانهی مرگ را میگیرم.
۱۲۶
کاش مرگ از رگ گردن هم به آدمی نزدیکتر بود.
۱۰۵
خیلی امیدوارم؛ به مرگ.
۱۰۰
برای عمو حاج حسین، موجود خندان و نازنینی که سیزده هزار کیلومتر آنورتر هم نیست دیگر:
چیزی که غم این دنیا را سنگینتر میسازد، انباشت پسماندهای افسوس جای خالی آدمهاست.
۹۰
امیدوارم روز مرگم خواب بمانم.
۸۷
مدتهاست که تیتراژ پایانی زندگیم در حال پخش است.
۷۱
خودکشی؛ مرگ سزارین.