مطالب با تگ ‘زندگی’
۱۹۲
چیزی که اساسش ندانمکاری اسپرم کور ُ کری است، میشود آدمی. اسمش را از لای قرآن در میآورند و در گوشش اذان میخوانند. آه … آفرینش …
۱۸۹
زندگی تا خرخره در خواستنهایی که توانستن نیست و توانستنهایی که خواستن نیست فرو رفته است.
۱۷۸
در زندگی سقط شدهایم.
۱۷۳
عمری در جستجوی زندگی گم شدهایم.
۱۶۴
تو را نمیدانم اما فاحشه حداقل دلبسته به پول است.
۱۶۱
– روباه آهکشان گفت: همیشهی خدا یک پای بساط لنگ است!
+ کاش فقط یک جایش بود
۱۶۰
به امید زمینگیر شدن در کنارت، پیر میشوم.
۱۵۸
تکرار ایدههای نو تکراری است.
ادامه مطلب »
۱۵۷
+ من خستهام
– شبا دیر میخوابی
+ نه، کلا خستهام
۱۴۹
نیمه گمشدهمان دست دیگری گمشده
۱۴۴
زندگی کردن فعلیست که فاعل و مفعولش ماییم.
۱۴۳
با الهام از
اثر Seyran Caferli
به قید وثیقهی زندهگی، آزاد شد.
۱۳۷
در زندگی اولویت همیشه با مرگ است.
۱۳۴
این عادلانه نیست که من چون تویی دارم و تو دیگری و دیگری دیگری.
۱۳۳
ما همه درگیریم؛ درگیر زندگی.
۱۳۰
از آن روزی که فهمیدم تو بهانهای برای عشق بودی و عشق بهانهای برای زندگی، بهانهی مرگ را میگیرم.
۱۱۶
در خفقان تنهایی، گریستن آزاد است.
۱۰۹
زندگیام بر تلمبار فاصلهها بالا رفته است.
فاصله از گذشته. فاصله تا آینده. فاصله تا خانه. فاصلهی من و تو؛ و تو؛ و تو …
فاصله از دیدار. فاصله تا دیدار. فاصله تا خودم. از اینجا تا آنجا.
این بار کج تا مرگ هم فاصله دارد.
۱۰۶
افسوس؛ اگر از همان اول به جای صفر در لحظهی یک، یک بود در لحظهی صفر، اوضاع جور دیگری بود.
۱۰۴
میلیونها من در دنیا وجود دارد. من به هر طرف مینگرم اما، من را میبینم.