آرشيو براى موضوع ‘زندهگی’
۱۶۰
به امید زمینگیر شدن در کنارت، پیر میشوم.
۱۵۸
تکرار ایدههای نو تکراری است.
ادامه مطلب »
۱۵۶
دوران طلایی عمرم را در کمبود آهن گذراندم.
۱۵۵
«نو»روز به «کهنه»گی این روزگار رنگ باخته است.
۱۴۹
نیمه گمشدهمان دست دیگری گمشده
۱۴۶
خرابهی غربت، خشت قربت را کم دارد.
۱۴۵
در اعتراض به بیمهری آدمها، نرمافزاری ساختم که دوست داشتن را میفهمید.
۱۴۴
زندگی کردن فعلیست که فاعل و مفعولش ماییم.
۱۴۳
با الهام از
اثر Seyran Caferli
به قید وثیقهی زندهگی، آزاد شد.
۱۴۲
هر روز حالم را گذشته و آینده تا مرز متلاشی شدن به سمت خود میکشند.
۱۳۷
در زندگی اولویت همیشه با مرگ است.
۱۳۴
این عادلانه نیست که من چون تویی دارم و تو دیگری و دیگری دیگری.
۱۳۳
ما همه درگیریم؛ درگیر زندگی.
۱۳۲
پناهجو. بحران. بدترین. درگیری. گریختن. تجاوز. سرما. آواره. جنگ. گرسنگی.
قدم نو رسیده مبارک!
۱۳۱
در اعتراض به مرگ خودسوزی کرد.
۱۳۰
از آن روزی که فهمیدم تو بهانهای برای عشق بودی و عشق بهانهای برای زندگی، بهانهی مرگ را میگیرم.
۱۲۲
کاش عادت همیشه ماهانه بود، نه همیشگی.
۱۲۱
گم و گور شد تا خودش را پیدا کند.
۱۱۷
در معرفی برترین بازندهها هم حقش را خوردند.